سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روز واقعه
محبوب ترینِ مردم نزد تو، باید شخص مهربانِ نیکخواه باشد . [امام علی علیه السلام]
  • درخت معجزه! نویسنده: سلما جمعه 87/3/10 ساعت 5:58 ع

  • به نظرتون این واقعیه؟
    به نظرتون معجزه است؟
    به نظرتون باید قبول کرد؟
    به نظرتون ...

    علی میگه: تمام طبیعت و زندگی معجزه است!
    همه درختها معجزه ان! نه فقط اونی که روش نوشته الله!
    خورشیدی که هر روز طلوع میکنه و غروب میکنه،
    و هزاران معجزه دیگری که هر روز می بینیمشون و ...

    و خدایی در این نزدیکی است!...

    نظر شما چیه؟!


  • نظرات دیگران ( )
  • تبریک عید! نویسنده: سلما دوشنبه 87/2/23 ساعت 7:45 ع
  •  


  • نظرات دیگران ( )
  • حدیث نویسنده: سلما دوشنبه 87/2/23 ساعت 7:34 ع
  • به نامش و به یاریش...

    یکی از برادران هم دانشگاهی چند وقتی است احادیث بسیار زیبایی(البته همه احادیث زیبا هستند!) برای گروپی که عضو آن هستم ارسال میکنند. 3تا از این احادیث خیلی به دلم چسبید!

    تصمیم گرفتم برای شما هم بگذارم:

     
    اولین حدیث در رابطه با رمز خوشبختیه! چیزی که خیلی ها تو این دور و زمون دنبالش میگردن!:
    حضرت على(ع) می فرمایند:
     یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّه‏ِ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها
    هیچ کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمى‏گردد.

    دومین حدیث به نظرم زنگ خطری است برای همگی! اگر پای درد دل علماء اسلام بنشینیم اکثرا نسبت به بانکداری حال حاضر ابراز نگرانی میکنند:
    امام صادق(ع) می فرمایند:
    اِذا اَرادَ اللّه‏ُبِقَومٍ هَلاکا ظَهَرَ فیهِمُ الرِّبا
    هنگامى که خداوند بخواهد ملتى را نابود کند، رباخوارى در میان آنان رواج می ‏یابد.

    و آخرین حدیث نشانی های آدم عاقله!:
    امام على (ع) می فرمایند:
    عقَلُ النّاسِ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ استَظهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقلِه
    عاقل کسى است که جدّى‏اش از شوخى‏اش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هوسش پیروز گردد


  • نظرات دیگران ( )
  • چند تا عکس واقعا جالب! نویسنده: سلما پنج شنبه 87/2/5 ساعت 9:57 ع

  •  


     


     


  • نظرات دیگران ( )
  • سوال دیگه! پیش میاد!!! نویسنده: سلما دوشنبه 87/1/26 ساعت 7:48 ع
  • هوالمطلوب...

    یه سوال چند وقتیه ذهنم رو اشغال کرده. بذارین اول یه ماجرایی براتون تعریف کنم:
    تقریبا یکسال و نیم پیش با فردی مواجه شدم که لیسانس مکانیک از دانشگاه امیرکبیر داشت. دوره لیسانسش رو هم 4 ساله و اونطوری که میگفت با معدل خوب تموم کرده بود، اما دنبال ادامه تحصیل نرفته بود! اون موقع هنوز خیلی داغ بودم و از اینکه کسی با این شرایط دنبال فوق نرفته خیلی متعجب شدم و علت رو جویا شدم. اون بنده خدا هم در جوابم گفت: وقتی لیسانسم و گرفتم حس کردم 16 ساله که مثل یه "اسب مسابقه ای" فقط برای اینکه از بقیه عقب نیافتم، همون کاری رو کردم که بقیه میکردن! ولی بعد از دوره لیسانس احساس کردم که این منم که باید برای زندگیم تصمیم بگیرم. پس گشتم دنبال مسیری که حس میکردم توش موفق ترم. ولی اینطوری هم نبود که دنبال یاد گرفتن علم نباشم و در واقع به تبع "اصل تنبلی"(!) دنبال یاد گرفتن نباشم، بلکه بر عکس؛ علاوه بر کار کردن اونقدر کلاسهای مختلف رفتم که اگه تحصیلات آکادمیک میکردم احتمالا الان فوق گرفته بودم.
    اون طوری که من یادم میآد، فرد موفقی به نظر میرسید. البته به نظر من منشا این موفقیت و مهم تر از اون، این احساس شادابی و سودمند بودن علاقه واقعی به کار و رها بودن از حصار مدرک گراییه.
    ولی چه طور میشه که یه نفر بین ما (کل جامعه مد نظر منه) چنین جهشی پیدا میکنه؟ سوالم اینه: مگه مهم این نیست که ما چقدر از محیط اطرافمون درک داشته باشیم وچقدر بتونیم برای خودمون و خانواده مون و در مجموع جامعه مون مفید باشیم؟! پس این احساس مدرک گرایی شدید چیه که الان توی جامعه مون به وجود اومده؟
    جوابهای احتمالی شما!:
    1)این سوال از اون سوالهای فسیله ها!!!!!
    2)خوب تقصیرما چیه؟! هر جا بخای استخدام بشی اول مدرکت رومی خوان!این آدمی هم که گفتی شانس آورده کار پیدا کرده!
    3) ول کن بابا این مشکلات فلسفی رو! بذار فعلا بچسبیم به مسابقه اسب سواریمون!، بعد از لیسانس به این چیزا هم فکر میکنیم!
    4)به جای این خواب و خیالات بچسب به درس و مخشت!
    ...

    اما اینها جواب سوالهای من نیست! شاید من اگر پسر بودم و مجبور بودم بعدا وارد بازار کار بشم و خرج یه زندگی رو بدم همون جواب 2 برام کافی بود. اما اسلام وظایف دیگه ای بر دوش من(دختر مسلمان) گذاشته که به نظرم خیلی مهم تر از پول در آوردن برای یه زندگیه(آقایون به دل نگیرن! هرکس از دید خودش نگاه میکنه). شبیه این سوال تو جلسه ای که با حاج آقا موسوی داشتیم هم مطرح شد. البته بگم که من خودم تو اون جلسه با بیان این عبارت "اگر فردی در زمینه ای استعداد داشته باشه وظیفه انسانی و حتی شرعی حکم میکنه که دنبالش بره" از درس خوندن و پیشرفت علم امثال خودم دفاع کردم ولی واقعیت اینه که فقط میخواستم بین بچه هایی که توجلسه بودن یه کرختی و درس زدگی حاصل نشه!

    خلاصه مطلب، خوشحال میشم از راهنمایی هاتون استفاده کنم!
    التماس دعا.
    یا علی مددی...

     


  • نظرات دیگران ( )
  • <      1   2   3   4   5   >>   >
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ