متنی که در ادامه آمده هدیه بسیار ارزشمندی است از طرف دختر خاله عزیزم که ان شاء الله تا 2 هفته دیگه به میهن عزیز بر میگردن. خیلی دوستش داشتم و گفتم خالی از لطف نیست که بقیه هم بخوننش!
خدا که آدم را آفرید، فرشته ها باور نمی کردند که همین یک مشت گل خشکیده بدبو آینه خدانما خواهد شد. آدم هم اول کار اگرچه علم اسما را یاد گرفته بود، شاگردِ تازه از راه رسیده ای بود که هنوز رسم رسیدن به مقام خلافت را یادش نداده بودند.
کمی طول کشید تا زن و شوهر چرخ هایشان را در بهشت زدند و کوله بار دلشان را از عشق به جمال و جلال پر کردند تا بعد ها انگیزه لازم برای تحمل سختی های خلیفه ساز را داشته باشند اما بالاخره یک روز ندای اهبطوا آمد که روزگار بلا و عمل رسیده بود...
پایشان که به زمین رسید تازه سختی راه را فهمیدند «ظلمنا انفسنا» خواندند که راه را تنها نمی شود پیمود. محتاج دستگیره ای بودند که بالا بکشدشان و خدا یادشان داد که : الهی یا حمید بحق محمد...د
حالا وقت کار کردن بود و سختی و تلخی کشیدن به همین دو تا امید:
عشق اهل بیت که ریسمان متصل خدا ست برای بالا کشیدن آدمها و عشق بهشت که اینجا ماندن را برای آنها تحمل ناپذیر می کند...
تولدت مبارک! دعا می کنم که عشق های بزرگ و آسمانی آرام و قرار از روزها و شبهایت بگیرند و تلخی های دنیا با یاد دوست در کامت شیرین باشند...
دعا می کنم که قدر خودمان را بدانیم و به کمتر از بهشت راضی نشویم ...
الهام
پ.ن:از بقیه دوستان و آشنایان عذر خواهی میکنم که نمیتونم هدایای قشنگشون رو اینجا بذارم!
پ.ن2: مثل همیشه التماس دعا و یا علی مددی...