هو...
اوهو... اوهو...!
صدای سرفه ام گوش فلک و پاره کرده!!
اوهو... اوهو...!
عجب گرد و خاکی گرفته! خوب حقم داری سرفه کنی! ولی تقصیر خودته ها! میدونی چند وقته گردگیریش نکردی؟! از شب قدر تا حالا، حتی قبل تر!
(وقتی داشتم مینوشتم نمیخواستم ایهام داشته باشه ولی وقتی خوندم دیدم داره!!!)
آره دیگه، همین وبلاگ بیچاره رو میگم!
مگه قرار نبود از آخرین شب قدر،تو پایتخت پیشین فرهنگی کشورهای اسلامی بنویسی؟! مگه قرار نبود برا دوستات تعریف کنی که عجب شهریه هنوز این اصفهان؟!
مگه تو این همه وقت مناجاتی نداشتی که اینجا نوشتنی باشه؟؟!
پس چرا ننوشتی که اینجا به جای وبلاگ مثل یتیم خانه ای بشه که سالی یک بار هم اگه کسی سری میزنه، پشت دستش را داغ کنه که اینجا کرکره ها رو کشیدن و فقط وقتش و پولش تلف میشه که صفحه اینترنت بالا بیاد!!!
تازه مگه صوری نگفت از خاطرات دانشگاه بنویس! تو هم که بدت نمیاد از توصیف کردن! پس گره کار کجاست؟! یا علی آخر؟؟!!
پس بگو یا علی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|