هو الملک القدوس.. لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ، مستم باز می لرزد ، دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ های ، نپریشی صفای زلفکم را ، باد و نریزی آبرویم ، دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است (م. امید)