هنوزكه هنوزه گردوخاكت پابرجاست،به سختي ميشه صفحه رو ديد خوب حقداره اين صفحه بيچاره كه تقصيري نداره!!!!!
بازم رفتي حاجي حاجي مكه؟؟
خوب شروع كن ديگه. بجنب نگرانت ميشما احتكار نكن
از رفتنت دهان همه باز
انگار گفته بودند پرواز...پرواز!
اين روزها باور واژه اي دور از دسترس شده است...
دعا ميكنم از آسمان صبر ببارد...
دعامي كنم گره كارت باز شود...گره كارم بازشود
دعايت مي كنم...دعايم كن...
دلم تنگه حاجي...تنگ
بدرقمه!
مادربزرگت بره...اونيكه فاطمه كوچولو وقتي تو ماشين ميره واسه تشييع جنازه هو الفتاح العليم يي رو بخونه كه اون يادش داده بود تازه بخودت بياي كه اي داد چقدر مستحبيات ازش ياد گرفته بودي...چقدر حديث...چقدر...چقدر....و چقدر بيشتر از مادربزرگ بود ...بزرگ بود ولي فقط يه مادر بزرگ نبود...
بزرگي كه قبرش كنار قبر شهيد زين الدين باشه و اينطرفش دوتا دانش آموز بسيجي جلوتر بابا بزرگ تو سالن علما ...روبرو امام زاده...زير سايه درخت...دلم تنگه سلما....نه كه بي تاب باشم...بي تاب خوبانم!
شماها هم كه گذاشتيد رفتيد ديگه نه پشت سر نه زير پا هيچ جا رو نمي بينيد...شرمنده ناراحتت كردم ...ديدم اومدي بهم سر زدي اومدم بازديد و درد دل
خدا رفتگان شما رو هم بيامرزه...انشا الله به شادي