• وبلاگ : روز واقعه
  • يادداشت : مهر يا خاك اره؟ مساله دل است!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عبد ضعيف المسكين المستكين(طبي) 

    براي امشب التماس دعا دارم

    خدا جون...

    اغفر لمن لا يملك الا دعا

    ارحم من راس ماله الرجاء و سلاحه البكاء

    بروزم با آب معدني!

    ديروز از كنار اتاقتون رد شدم ديدم خاموشه بدجوري دلم تنگ شد!

    من نيامدم اينجا که داستان را از اول تعريف کنم.
    مي خواستم بگويم:آقا !ما فانوس نداريم.
    اين جا هم تاريک است.
    حالا شما هي از پشت آن موجها بگوييد:"بيا جلوتر"
    آقا ما نميدانيم شما کدام طرفيد؟
    جلوتر کجاست؟
    همين طور دستمان روي تن تاريکي است.
    داريم مي چرخيم.
    صداي شما مي آيد.
    آقا فانوس را بالاتر بگيريد!
    همين آقا!
    اصلا آمده بودم همين را بگويم:
    فانوس را بالا تر بگيريد!!!!!!

    سلام خيلي هواييم کرديد

    مي بينم كه داداشمون هم مونده تو كف كارهاي ارميا! هنگي نه؟ اعصاب برات نمونده نه؟ براي ؟ گوشه اي از كتاب رو مي خوني كه باهات هم درد بشه نه؟

    حق داري.....اصلا مي دوني چرا ارميا رفت لاس وگاس ؟اصلا مي دوني چرا بايد اينا رو براي من و تو تعريف كنه؟ واقعا هدفش چي بود؟

    ما همه ارميا هايي شديم كه غرق در رنگ ها و نورهاي ديسكو ريسكو شديم.....دست و پا زدن هام رو مگه نمي بيني؟ و تو مثل ارميا ياد عهد قديمي ات مي افتي كه يه گوشه افتاده و جرم گرفته و وسط خاك اره ها مي افتي به سجده و خيسي پيشونيت و شايد هم خيسي چشم هات(كسي چه مي دونه!) ردش ميمونه رو مهر.....

    من مهرم رو لاي خاك اره ها گم كردم

    پاسخ

    ارميا بد جوري حالم و كرده تو قوطي! بر خلاف كتاباي ديگه كه دست ميگيرم و زمين نميذارم تا تموم شه، دوست دارم هر فصلو يه روز بخونم! دوس دارم رو هر قسمتش بشينم فك كنم، دوس دارم به قول تو با ارميا دست و پا بزنم! ميدوني الان كجام؟ شب عيد فطر!!! ارميا، تو اون كشور غريب، بهترين راهها رو براي مسلمون موندن و خوب موندن انتخاب ميكنه ولي من تو اين كشور اسلامي...؟ خيسي چشم مال دلاي باصفاست آبجي! نه دل جرم گرفته و سنگين از جرم. تو خيسي چشمات منم دعا كن

    عجب كوزه اي...!!! عجب حكايتي...!! من چقدر خوشحالم و چه سرمستم من كه اين كوزه كه دسته اش دستي ست كه بر گردن ياري بوده است اينهمه چرخيد و چرخيد و چرخيد تا رسيد دست من!

    بچه ها چي رو مي خواستيد به من بفهمونيد؟

    همينكه رسيدم خونه بابا اومد استقبالم يه سرتا پا سفيد فكر كن مياد استقبال يه كيسه زباله...

    بابا ببين دوستام چي دادن بهم؟!!

    به به....اين كوزه چو من عاشق رازي بوده است

    عميق تر نگاه مي كنه نكنه واقعا بابا هم چون كوزه عاشق رازي بوده است

    يعني بابا فهميد منظور بچه ها چي بود؟

    چه خط قشنگي! خط خودشه؟ ياد دست نوشته هاي قشنگت افتادم

    نمي دونم...ولي بابا اينا رو ببين اينا خط خودشه!

    چقدر عميق مي شه موقع خوندن متن هاي قشنگت..و من هنوز هيچي نمي فهمم از اين بازي كلمات....از اين در پي هم نشستن ها و در پي پيوستن گسستن ها....

    تو و منصوره وباباو شايد هم من(شايد!) چو اين كوزه عاشق رازي بوده ايم....

    ادوا قربان ابالفضل...!!!!

    پاسخ

    خيلي نگاه كرديم، گشتيم دنبال چيزي كه بپسنديم براي يه روح لطيف، براي يه روح بزرگ، براي يه دوست قديمي كه تازه پيداش كرديم!!! سفال جنس عرفا و انبيا و ... است ولي اونجا چيزاي سفالي زياد بود! اما هر دومون به محض اينكه كوزه رو ديديم به وجد اومديم! گفتيم اين فيت كار ماست! جمله ها هم خيلي برامون مهم بود، ولي اين شعره خيلي به دلمون چسبيد! من بلد نيستم از اين حرفاي قشنگي كه زدي بزنم ولي ناراحت ميشم كه حداقل منو با آقاي پدر محترمت مقايسه ميكني! ما(من) كجا و علماي اسلام كجا؟!

    چون ميدوني من جواب غريبه ها رو نميدم به جاي اسمت؛ ؟ ؛ ميذاري؟؟؟!!!

    نميدونم چرا اين حرفا رو نوشتي! يه جوري نوشتي، انگار داري در مورد يه قديسه حرف ميزني! داداش بيا پايين با هم بريم!!!!! من دلم غبارم نداره؟! كجاي كاري؟ ما ازمون خاك بلند ميشه!!!!
    فقط ميدونم كه يه مهربون اين وسط يه سري پرده گذاشته كه اگه هر كدومش بره كنار ديگه عمرا بتونيم تو چشم هم نگاه كنيم؛ اغفر خطايانا يا ستار العيوب...
    و اما در مورد كوزه و اينا! بازم تو اعتماد به نفس خودتو با خاك يكسان كردي دختر گلم؟!؟! پاك تر از خاك با صفاي دلت كجا سراغ داري؟؟؟!

    خوب شد كه ادامه ندادي وگرنه يهو ميديدي باهات قهر ميكردم بد جوري!!!(چقدرم كه تو اين زمينه توانايي دارم!)

    التماس دعا
    يا علي مددي...

    + ؟ 

    دل تو كه جرم نميگيره حتي غبارم نداره. اگه برا تو غبار داره برا من چيه(حتما قيرقونيه ديگه) كه وقتي اون تيكه از كتاب و برام تو مترو خوندي انگار(!) هيچي نفهميدم ولي تو....

    كاشكي دست كم خاك تنم به درد درست كردن كوزه ميخورد ولي خاك كوزه هم بايد پاك باشه(نه اين دنيا به درد كسي خوردم نه يه مشت خاكي كه ازم ميمونه اون دنيا كه هيچي ديگه)

    اينارو داخل پرانتز فرض كن اون جتي خطوط ابرو نيست كه رو مهر ميموني،اصلا رو مهر جاي چيزي نميمونه اگه قرار بود بمونه كه واي...

    بعديم اگه بنويسم دعوام ميكني به خودت ميگم