تكمله :
آدم بايد توي رشته اي كه دوست داره فعاليت كنه. اما مهمتر اينه كه ادم بايد فعاليت كنه.
جامعه ما هنوز به بلوغ نرسيده پس اگه ميخواي پيش قدم تغييرات بشي بايد بدوني كه اين تغييرات خورد كنندست ،خيلي سخت تر از درس خوندن اجباري و .....
به هر حال آدما خودشون بايد مسير زندگيشون رو پيدا كنند وشايد تصميمات اشتباه جبران ناپذير باشه و اتفاقات از دست آدم خارج بشه و همه پيش بينيهاش اشتباه از آب در بياد.
مراقب باش
در مورد مطلبي كه نوشتي خيلي حرف دارم اما فقط يك مثال ساده ميزنم:
يك نگاهي به دور و اطرافت بنداز ، ببين آدمها رو با چي مي سنجند؟
تو ميتوني دختر خيلي خوبي باشي و كارهايي بكني كه فكر ميكني به درد دنيا و آخرتت مي خوره اما به اين فكر كن كه هر آدمي ميتونه تا كجا بالا بره ،منظورم از بالا رفتن سطح علمي نيست ! منظورم سطح خدمت رسانيه. خدمت به همه اونايي كه به گردن ماحق دارند ؛ همه مردم كشورمون. يك قانون هست كه ميگه اگه ميخواي به مردم خدمت كني اول بايد علمش رو داشته باشي و محك علمش هم مدركه. البته ميدوني كه من خودم از مخالفين محكم مدرك گرايي هستم ولي به تجربه فهميدم براي هر كار اول به مدركت نگاه مي كنند بعد به توانمنديت.
در مورد اون بنده خدايي هم كه بعد از ليسانس درسش رو ول كرده بود و اسبش رو از توي مسابقه در آورده بايد بدوني خيلي ها دوست دارند با آدمهايي كه توي زمين اسب دارند معاشرت كنند و .... وحتما يك شغل دولتي خوب نصيب اين چنين آدمهايي نميشه!
سلام
شما رو به بازي وبلاگي دعوت مي کنم.!!! بيا ببين چيه!
سلام دوستان.
ميبخشيد! چند روز بود به اينترنت دسترسي نداشتم!
به صراط منير: از توضيحاتتون تشكر ميكنم
به سارا: آره عزيزم! خودمم!!!! ما اينيم ديگه!
به زودي آپ ميكنم البته با قيد تاكيدي انشاء الله!
اغلب بچههاي ما دور از دنياي بيزنس هستند، شما اگر بهترين چيز دنيا را هم بسازيد و بهترين قابليتهاي فني را هم داشته باشيد اما قدرت تعامل نداشته باشيد يعني خوب نتواني پرزنت کني نميتواني به جايي برسي، از طرف ديگر چون يک نفر کارآفرين نميتواند به تنهايي کار کند بايد بتواند در ديگران اثر بگذارد آنها را همگرا کند، البته يکسري قابليتها است که فرد در کارهاي جمعي آنها را کسب ميکند و ممکن است نتواند آنها را در سر کلاس ياد بگيرد. اما خيلي چيزها را هم بايد محفلهايي فراهم کرد که افراد در حين اينکه کار جمعي انجام ميدهند آنها را ياد بگيرند. آيا صلاح است يک دانشجو به محض اينکه فارغالتحصيل شد يک شرکت تأسيس کند من فکر ميکنم بهتر است يک چند سالي شاگردي کند بعد برود استاد شود. "هميشه ميگويند: بزرگ فکر کن ولي پلهپله عمل کن."
در يك بيان ساده وشفاف مي توان گفت مدرك گرايي بيانگر گرايش جوانان به استفاده از يك سند تحصيلي به عنوان جوازي براي كار و پيشه است. چنين نگرشي به مدارك دانشگاهي در مقاطع مختلف، يك نگرش اعتباري است به اين معنا كه افراد به دانشگاه مي روند تا مدركي بگيرند و به آن افتخار كنند. گسترش چنين نگرشي در جامعه به مرور زمان مدرك گرايي را دامن مي زند. در اين صورت، كسي براي كسب معلومات و مهارت به دانشگاه نمي رود و انگيزه اي براي اينكه فرد صاحب تخصصي شود تا بتواند به جامعه خدمت كند وديگران از او منتفع شوند، باقي نمي ماند. نوع مدرك هم، مهم نيست . صرفاً اعتبار مدركي كه در هر رشته اي به دست مي آيد ، اهميت دارد. اين اعتبار، اعتبار صوري و شكلي است و اعتبار محتوايي نخواهد بود. در حقيقت اعتبار مدرك دركارايي آن است. اگر مدركي ، كارايي لازم را نداشته باشد، از اعتبار واقعي برخوردار نيست .
به گفته ماكس وبر: كاركرد اصلي مدارس و مراكز آموزشي، تعليم و آموزش فرهنگهاي منزلتي خاص در داخل و خارج از كلاسهاي درس به متعلمان است. منظور از فرهنگهاي منزلتي چيست؟ فرهنگهاي منزلتي، نوع خاصي از فرهنگ هستند كه در آنها، منزلت و حيثيت اجتماعي جايگزين هر چيز ديگري مي شود. مروج اصلي چنين فرهنگي، همان مدارس و مراكز نهادهاي آموزشي اند. در جامعه مدرك گرا، اين منزلت اجتماعي به مدرك تعلق مي گيرد. دارندگان مدرك در جامعه، خود را صاحب حرمت اجتماعي مي دانند. در حقيقت مدرك جايگزين تخصص واقعي مي شود. البته در بسياري از كشورهاي جهان سوم، اين مدرك است كه منزلت اجتماعي به همراه دارد. ولي در جوامعي مثل جامعه ما، كه دچار بحران مدرك گرايي است و افراد با انگيزه اي فراتر از بحث تخصص وخدمت به تحصيل نگاه مي كنند، حيثيت، شأن وموقعيت اجتماعي متعلق به مدرك ودر نتيجه دارنده مدرك است و نه دانايي بينش و مهارت مورد توجه نيست. امروزه، چنين نگرشي در جامعه ما در نهادهاي تعليم وتربيت به شدت رسوخ كرده است.
سلام الهام جون.
از راهنمايي خوبت ممنونم. چون از دل برآمده بود، مستقيم اثر كرد!
ولي يه چيز ديگه هم هست. تا حالا شده درسي كه مي خوني آزارت بده؟ حالا نه از نظر سخت بودن، نه از نظر مشكلات احتمالي، بلكه از اين نظر كه حس كني براي خودت و اطرافيانت سود مطلوبي نداره! فقط يه علمه كه تو مجبوري براي دانشجو بودن و بعدا مدرك گرفتن و شاغل شدن بخونيش و همه سختي هاش رو هم تحمل كني. اينجا به نظرت آدم چيكار بايد بكنه؟!