معادله اول:
انسان = خوردن + خوابیدن + کار کردن + لذت بردن
الاغ = خوردن + خوابیدن
بنابراین:
انسان = الاغ + کار کردن + لذت بردن
یا:
انسان – لذت بردن = الاغ + کار کردن
که بدین مفهوم
است که انسانی که لذت نمی برد
معادل الاغی است که کار می کند
معادله دوم:
مرد = خوردن + خوابیدن + پول درآوردن
الاغ = خوردن + خوابیدن
بنابراین:
مرد = الاغ + پول درآوردن (1)
یا:
مرد – پول درآوردن = الاغ
که بدین مفهوم
است که مردیکه نمی تواند پول
دربیاورد مثل الاغ است.
معادله سوم:
زن = خوردن + خوابیدن + خرج کردن
الاغ = خوردن + خوابیدن
لذا:
زن = الاغ + خرج کردن (2)
یا:
زن – خرج کردن = الاغ
به بیان دیگر
زنی که نتواند خرج کند الاغ است
نتیجه:
از معادله 2 و 3 نتیجه می شود که:
مردی که نمی تواند پول در بیاورد مساوی زنی است
که نمی تواند خرج کند. بنابراین مردان با پول در آوردن
اجازه نمی دهند تا زنان الاغ شوند و همینطور زنانی که
پول خرج می کنند نمی گذارند مردانشان الاغ شوند.
به علاوه از
نتایج (1) و (2) در معادلات دو و سه
خواهیم داشت:
مرد + زن = الاغ + پول در آوردن + الاغ + خرج کردن
و یا :
مرد + زن = 2 الاغ
که بدین مفهوم
است که مرد و زن با هم مثل دو تا
الاغ در کمال خوشی زندگی می کنند.
سوالی هست؟؟؟!!!
جلسه بعد چن تا از این معادلات رو
اثبات می کنیم . دو هفته دیگه هم
امتحان میان ترم دارین ....
به نظرتون این واقعیه؟
به نظرتون معجزه است؟
به نظرتون باید قبول کرد؟
به نظرتون ...
علی میگه: تمام طبیعت و زندگی معجزه است!
همه درختها معجزه ان! نه فقط اونی که روش نوشته الله!
خورشیدی که هر روز طلوع میکنه و غروب میکنه،
و هزاران معجزه دیگری که هر روز می بینیمشون و ...
و خدایی در این نزدیکی است!...
نظر شما چیه؟!
به نامش و به یاریش...
یکی از برادران هم دانشگاهی چند وقتی است احادیث بسیار زیبایی(البته همه احادیث زیبا هستند!) برای گروپی که عضو آن هستم ارسال میکنند. 3تا از این احادیث خیلی به دلم چسبید!
تصمیم گرفتم برای شما هم بگذارم:
اولین حدیث در رابطه با رمز خوشبختیه! چیزی که خیلی ها تو این دور و زمون دنبالش میگردن!:
حضرت على(ع) می فرمایند:
یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّهِ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها
هیچ کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمىشود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمىگردد.
دومین حدیث به نظرم زنگ خطری است برای همگی! اگر پای درد دل علماء اسلام بنشینیم اکثرا نسبت به بانکداری حال حاضر ابراز نگرانی میکنند:
امام صادق(ع) می فرمایند:
اِذا اَرادَ اللّهُبِقَومٍ هَلاکا ظَهَرَ فیهِمُ الرِّبا
هنگامى که خداوند بخواهد ملتى را نابود کند، رباخوارى در میان آنان رواج می یابد.
و آخرین حدیث نشانی های آدم عاقله!:
امام على (ع) می فرمایند:
عقَلُ النّاسِ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ استَظهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقلِه
عاقل کسى است که جدّىاش از شوخىاش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هوسش پیروز گردد
هوالطیف...
خدا گفت: لیلی یک ماجراست، ماجرایی آکنده از من. ماجرایی که باید بسازیش.
شیطان گفت: تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیفتد.
آنان که حرف شیطان را باور کردند، نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد.
مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی بسازد.
خدا گفت لیلی درد است. درد زادنی نو. تولدی به دست خویشتن.
شیطان گفت: آسودگی است. خیالی است خوش.
خدا گفت: لیلی رفتن است. عبور است و رد شدن.
شیطان گفت: ماندن است. فرو رفتن در خود.
خدا گت: لیلی جستحو است. لیلی نرسیدن است و بخشیدن.
شیطان گفت: خواستن است. گرفتن و تملک.
خدا گفت: لیل سخت است. دیر است و دور از دست.
شیطان گفت: ساده است. همین جایی و دم دست.
و دنیا پر شد از لیلی های زود.
لیلی های ساده اینجایی.
لیلی های نزدیک لحظه ای.
خدا گفت: لیلی زندگی است. زیستنی از نوع دیگر.
لیلی جاودانگی شد و شیطان دیگر نبود.
مجنون، زیستنی از نوع دیگر را برگزید و می دانست که لیلی تا ابد طول میکشد.
لیلی نام تمام دختران زمین است.
عرفان نظر آهاری.
هوالعالم...
پدر روزنامه میخواند، اما پسر کوچکش مدام مزاحمش میشد. حوصله ی پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه ای را که نقشه ی جهان را نمایش می داد، قطعه قطعه کرد و به پسرش داد و گفت: بیا، کاری برایت دارم. یک نقشه ی دنیا به تو می دهم، ببینم، می توانی آن را دقیقا همان طور که هست، بچینی؟
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. می دانست پسرش تمام روز را گرفتار این کار خواهد بود.
اما یک ربع بعد، پسرک با نقشه ی کامل برگشت.
پدر با تعجب پرسید: مادرت به تو جغرافی یاد داده؟!!
پسر پاسخ داد: جغرافی دیگر چیست؟ پشت این صفحه، تصویر یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را بسازم، دنیا را هم ساختم!
پ.ن: ساختن دنیا کار سختی است اما ساختن انسانها به نظر غیرممکن میرسد! حتی اگر این آدم خودت باشی!!!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|