پ.ن1: ای صاحب فال، روزگاری بسیار خوب داشته ای که خاطرات آن را هرگز فراموش نمیکنی اما هر وضعیت که در این دنیا باشد قابل تغییر است و هیچ چیز ثابت نیست کما اینکه مضعیت بغرنج امروزت هم به زودی به روشنی میگراید...

پ.ن 2:برای اینکه یه کم زیادی کوچیک شد و خط منم ممکنه ناخوانا باشه لینکش و اینجا گذاشتم!

پ.ن3: التماس دعا

به نام نامی او...

دلم رمیده لولی و شیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

یا علی مدد و التماس دعا

هو...

دست عشق از دامن دل دور باد!‏

می ‌توان آیا به دل دستور داد؟

می ‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟‏

موج را آیا توان فرمود: ایست!‏

باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را‏

بی ‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می ‌دانست تیغ تیز را

در کف مستی نمی ‌بایست داد

مرحوم قیصر امین پور   

پ.ن1: روحش شاد و راهش پر رهرو...

پ.ن2: التماس دعا و یا علی مددی...